زندگی چیز خاصی هم نیست، شبیه یک جوک بیمزه خودت را به خنده خواهد انداخت و دیگری را نه، تو به خیال خودت داری با تمام توان میجنگی و دیگری خیال میکند تو به جای پیش رفتن فقط فرو رفتهای، به خیال خودت داری نهایت چیزها را تجربه میکنی و قدردان لحظههای زندگیت هستی و دیگری فکر میکند در عمق یک مرداب داری دست و پا میزنی و به جای گرفتن دستهایت احتمالا تو را مسخره خواهد کرد و تو بیشتر فرو میروی. زندگی چیز خاصی هم نیست و با همه اینها من دوستش دارم. حتی اگر فرو بروم، حتی اگر جای خالی داشته باشم، حتی اگر خالی باشم، زندگی را، کلمه را، گم شدن را و همه این مرور کردنها را و غرق شدنها را، و همه چیزش را دوست خواهم داشت.