همین که دود جمع میشود و گلو را میسوزاند، همین که گرمایی درونت را چنگ میزند، همین که یادت میرود با اولین پُک داشتی به چی فکر میکردی، همین که تعجب میکنی چه زود تمام شد، همین که به یک نخ دیگر هم فکر میکنی، همین که میدانی به خسخس سینهات اعتمادی نیست، همین که میدانی تنهایی؛ واقعا تنهایی.