روایت از پله دوم

آنکه می نویسد، دارد به خودش تجاوز می کند، آنکه از خودش می نویسد، دارد خودش را به قتل می رساند، به عمد!

روایت از پله دوم

آنکه می نویسد، دارد به خودش تجاوز می کند، آنکه از خودش می نویسد، دارد خودش را به قتل می رساند، به عمد!

یک معلم ادبیات داشتیم دبیرستان، که ناظم‌مان هم بود. قشنگی‌اش این بود که تک‌تک کلماتش را با ظرافت و حوصله انتخاب می‌کرد و می‌زد. اغلب زبانش را قبل از هر جمله می‌کشید روی لبش. انگار بین دو نیمه‌ی فوتبال باشد و بخواهند زمین را آماده کنند برای نیمه‌ی دوم. این زبان کشیدن روی لب بهش فرصت می‌داد تا کلمات درستِ جمله بعد را پیدا کند. درنگ می‌کرد. حتی وقتی‌هایی که از دست یکی روانش رَنده می‌شد و می‌خواست فحش بدهد. اندکی درنگ و بعد مثلا می‌گفت «بی همه چیزِ ناخلف». ظریف و دقیق. ظریف فحش می‌داد.

ساکـن طبقـه وسـط

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی