اما فقط کلمه ها هستند که میتوانند شما را به روحِ انسانی دیگر، بهمثابۀ یک کل، وصل کند؛ با همۀ نقاط ضعف و قوتش، همۀ قیدوبندها، تنگنظریها، وسواسها و افکار و عقایدش؛ با همۀ چیزهایی که برایش جذاب میشود، به آنها علاقه پیدا میکند، از آنها هیجانزده میشود یا به آنها نفرت میورزد. تنها کلمه ها هستند که از پشتِ خروارها خاکِ گور، شما را به روح یک انسان وصل میکند؛ اتصالی بیواسطهتر، کاملتر و عمیقتر از وقتی که با دوستتان رو در رو حرف میزنید. بعضی حرفها را نباید گفت. حتا توی دعوا، جنگ، کشتار. بعضی حرفها کُشندهی عشقاند. کُشندهی روحاند. بعضی حرفها از دهان که درآمدند گلوله میشوند. شنیدهام که میگویم و ای بسا که گفتهام. گفتهام و دیدهام که روح از چشم رفته است. دستها سرد شدهاند و دانستهام که دیگر فایدهای ندارد حتا اگر جان بسپارم در راه تلافی کردنش. فایدهای ندارد و آن روح دیگر به آن چشمها برنمیگردند و آن دستها دیگر گرم نمیشوند برای من.