روایت از پله دوم

آنکه می نویسد، دارد به خودش تجاوز می کند، آنکه از خودش می نویسد، دارد خودش را به قتل می رساند، به عمد!

روایت از پله دوم

آنکه می نویسد، دارد به خودش تجاوز می کند، آنکه از خودش می نویسد، دارد خودش را به قتل می رساند، به عمد!

نبض می‌تواند خارج از عرف عمل کند. تند باشد. کند باشد. دیوانه‌ای باشد برای خودش. می‌تواند فریاد بزند، سکوت کند، لبخند بزند، بغض کند اصلا. بغض می‌کنم. برای تو. بغض می‌کنم از این حجم احساساتی که توان به زبان آوردنش نیست. بغض می‌کنم از این حس نابی که توی تنم جریان دارد، آن هم در این روزگار سگ‌مصب. من از تمام شهر فرار می‌کنم. من از تمام صداها، از تمام آدم‌ها، از نرخ دلار، از کاهش سهم بورس، از لحن آقای اخبارگو، من از تمام امیدها و کلیدها و تکرارها فرار می‌کنم. بازمانده‌ای که جز سیاهی های هیئت تو، پناهگاه دیگری نمی‌خواهد. پناهگاه ابدی مردی که از تمام شهر فرار می‌کند، تا گوش‌هایش را به صدای حسین حسین گفتن ها برساند، بغض کند از حس ناب داشتنت، آرام بگیرد. آرام می‌گیرم. حسین (ع) جان ...

ساکـن طبقـه وسـط

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی