روایت از پله دوم

آنکه می نویسد، دارد به خودش تجاوز می کند، آنکه از خودش می نویسد، دارد خودش را به قتل می رساند، به عمد!

روایت از پله دوم

آنکه می نویسد، دارد به خودش تجاوز می کند، آنکه از خودش می نویسد، دارد خودش را به قتل می رساند، به عمد!

جهان روایت خوش‌رنگی است از دربه‌دری. پر از لحظات نابی که در کثافت این زندگی رخ می‌دهد. حالا چه خوش‌بینانه به ماجرا نگاه کنیم و چه نه، واقعیت آن چیزی نیست که در خیال ما می‌گذرد. ما می‌توانیم دریچه‌ی نگاهمان را تغییر دهیم، بلند ببینیم یا کوتاه، اما واقعیت این است که ارتفاع یک برج با طرز نگاه ما تغییری نمی‌کند، یک آجر کوتاه قد هم با طرز نگاه ما، بلند قامت نمی‌شود. ما می‌توانیم تعاریف خوش‌بویی از عشق کنیم، می‌توانیم لبخند بزنیم و چشم‌هایمان را بر روی آن چیزی که سرمان می‌آید ببندیم. البته که توصیه‌ی من هم همین است. توصیه‌ی من هم این است که لبخند بزنیم و نگذاریم کثافت این جهان از مردمک‌هایمان بالا برود. “لحظه” چیز عجیبی است. در لحظه بودن، در لحظه زیستن، در لحظه نفس کشیدن و از لحظه حرف زدن. در لحظه زندگی کردن تکلیف خیلی چیزها را مشخص می‌کند. جسارت‌ها را زیاد می‌کند، فرق بین رویا و واقعیت را مشخص می‌کند، رنج‌ها را کاهش می‌دهد و واقعیت را در نظر آدم واقعی‌تر می‌کند.  کمتر حرف بزنیم و بیشتر عمل کنیم. چقدر این جمله ایده‌آل است. چقدر سخت است. چقدر اراده می‌خواهد. چقدر نشان‌مان می‌دهد که ضعیفیم. 
من به فردا که فکر می‌کنم با حجم عظیمی از ابهام مواجه می‌شوم. فردا کجاست؟ من تا کجای فردا زنده‌ام؟ نمی‌دانم. لحظه را دریابیم. زندگی کردن جسارت می‌خواهد. زندگی کردن در لحظه، جسارت بیشتری می‌خواهد. در این لحظه‌ی لعنتی زندگی کردن، جسارت عظیمی می‌خواهد.

ساکـن طبقـه وسـط

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی