روایت از پله دوم

آنکه می نویسد، دارد به خودش تجاوز می کند، آنکه از خودش می نویسد، دارد خودش را به قتل می رساند، به عمد!

روایت از پله دوم

آنکه می نویسد، دارد به خودش تجاوز می کند، آنکه از خودش می نویسد، دارد خودش را به قتل می رساند، به عمد!

ک لحظه هایی هست، آن آخرهای شب، که چراغ ها را خاموش کرده ام؛ توی سکوت وسط پذیرایی دراز کشیده ام و صدای یخچال را می شنوم که خاموش و روشن می شود، صدای باز و بسته شدن دری از واحد های طبقه های پایین تر، و صدای راه رفتنشان توی خانه را، از این شانه به آن شانه می شوم و شاید ماشینی در یکی از خیابان های اطراف با سرعت می گذرد، که پرده ها را کشیده ام . و زل زده ام به پنجره های ساختمان رو به رو و چراغ های زردشان، که منتظر می شوم چراغ را خاموش کنند و بعد بخوابم. می خواستم بگویم آن لحظه ها را دوست دارم ، لحظه های حقیقی زندگی منند، لحظه های نزدیک من به خودم ...

ساکـن طبقـه وسـط

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی